از منی کهخراب و ویرونم
از منیکه پر از تب عشقم
از منی که یه پارچه داغونم
درد من دردیه که جانسوزه
هرکی نزدیک من شه میسوزه
من یه نفرین دائمی باهامه
که تنم رو به دنیا میدوزه
من به تلخی قهوه ی قجرم
مثل بادم،همیشه در سفرم
شمعیم،رو به خامشی رفته
آتشم،لبریز از شر و شورم
همنشینم نباش،من مرگم
دنیا پائیزه و منم برگم
من پر از آیه های شیطانم
در بم ه زلزله زده،ارگم
قطره اشکم،چکیده روی زمین
مرگ گویی نشسته ام به کمین
خالی از مهر و عشق و عاطفه ام
شده سرشار قلب من از کین...
#dariush.jelini
برچسب : نویسنده : dariushjelini بازدید : 19