من نتونسته بودم درک کنم
که چقد حرفای تو سنگین بود
حرفایی که تو بِهِم میگفتی
مثِ قرصِ اعصابم رنگین بود
هر کدوم یه رنگی بود اما بِهِم
حسّ آرامشو منتقل نکرد
من به سمتت اومدم اما چه سود
تو فراری بودی از این منِ سرد
تو میخواستی من تو رُ درک کنم
کهچرا دلت از آدما پُره
که چطوری حتا اسمِ آدما
روحتو شبیهِ خوره میخوره
یه فرشته تو میخواستی که واست
بیاره آسمونو روی زمین
همدمِ ت بشه توی تنهائیات
واسه خنده هات بشینه به کمین
رد کنه سیاهیُ از توو شبات
مهتابُ بیاره توو خونه ی تو
وقتی دلتنگی و گریه میکنی
پاک کنه اشکا رُ از گونه ی تو
تو میخواستی یکی عاشقت بشه
که بریزه دنیا رُ زیرِ پاهات
همه ی عُمرشُ وقفِ تو کنه
بشونه ماهُ دوباره توو شبات
ولی حاضر نبودی دل بِکَنی
از غمی که توو چشات نِشَسته بود
نمیخواستی اعتماد کنی بهم
دیوارِ اعتمادت شکسته بود
یه تناقضِ عجیبی با تو بود
که برام دَرْکتو نا ممکن کرد
سبزیِ وجودمو اَزَم گرفت
زده روی زندگیم یه رنگِ زرد...
#dariush_jelini
#ترانه#یه_فرشته#تهران#کرج#شیراز#اصفهان
#گرگان#ساری#رشت#تبریز#ارومیه#اردبیل
#قم#قزوین#اراک#همدان#شهرکرد#اهواز#یزد
#بوشهر#کرمان#زاهدان#بیرجند#مشهد#سمنان
#بندرعباس#بجنورد#ایلام#داریوش_جلینی
مجنون...
برچسب : نویسنده : dariushjelini بازدید : 15