یه فرشته

ساخت وبلاگ
Dariush_jelini

من نتونسته بودم درک کنم

که چقد حرفای تو سنگین بود

حرفایی که تو بِهِم میگفتی

مثِ قرصِ اعصابم رنگین بود

 

هر کدوم یه رنگی بود اما بِهِم

حسّ آرامشو منتقل نکرد

من به سمتت اومدم اما چه سود

تو فراری بودی از این منِ سرد

 

تو میخواستی من تو رُ درک کنم

که‌چرا دلت از آدما پُره

که چطوری حتا اسمِ آدما

روحتو شبیهِ خوره میخوره

 

یه فرشته تو میخواستی که واست

بیاره آسمونو روی زمین

همدمِ ت بشه توی تنهائیات

واسه خنده هات بشینه به کمین

 

رد کنه سیاهیُ از توو شبات

مهتابُ بیاره توو خونه ی تو

وقتی دلتنگی و گریه میکنی

پاک کنه اشکا رُ  از گونه ی تو

 

تو میخواستی یکی عاشقت بشه

که بریزه دنیا رُ زیرِ پاهات

همه ی عُمرشُ وقفِ تو کنه

بشونه ماهُ دوباره توو شبات

 

ولی حاضر نبودی دل بِکَنی

از غمی که توو چشات نِشَسته بود

نمیخواستی اعتماد کنی بهم

دیوارِ اعتمادت شکسته بود

 

یه تناقضِ عجیبی با تو بود

که برام دَرْکتو نا ممکن کرد

سبزیِ وجودمو اَزَم گرفت

زده روی زندگیم یه رنگِ زرد...

#dariush_jelini

#ترانه#یه_فرشته#تهران#کرج#شیراز#اصفهان

#گرگان#ساری#رشت#تبریز#ارومیه#اردبیل

#قم#قزوین#اراک#همدان#شهرکرد#اهواز#یزد

#بوشهر#کرمان#زاهدان#بیرجند#مشهد#سمنان

#بندرعباس#بجنورد#ایلام#داریوش_جلینی

 

مجنون...
ما را در سایت مجنون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dariushjelini بازدید : 15 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 4:46